بهتر از مورینیو، سرمربی تیم ملی ایران شد
تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۲۰۷۲۴
به گزارش "ورزش سه"، مدتها بود که مجید جلالی به حمایت از سرمربیان ایرانی میپرداخت و اعتقاد داشت حضور یک سرمربی داخلی در راس تیم ملی میتواند به پیشرفت فوتبال ایران کمک کند اما به این شرط که اعتماد کافی وجود داشته باشد و بیمهریها تکرار نشود.
روز گذشته سرانجام پس از کش و قوسهای فراوان، امیر قلعهنویی به عنوان سرمربی جدید تیم ملی ایران انتخاب شد تا پس از ۱۲ سال، هدایت تیم ملی بر عهده یک سرمربی داخلی قرار بگیرد و دوران طولانی حضور سرمربیان خارجی در ایران به پایان برسد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یک روز پس از اعلام رسمی این خبر، با مجید جلالی تماس گرفتیم تا از او که مدتی قبل در مصاحبه اعلام کرده بود "امیر قلعهنویی از مورینیو بهتر است" درباره این انتخاب سوال کنیم و همچنین از این کارشناس فوتبال ایران سوال کنیم که حالا تیم ملی با قلعهنویی چقدر برای قهرمانی جام ملتهای آسیا شانس دارد؟
جلالی در این گفتوگو با خوشرویی پاسخ خبرنگار ما را داد و در ابتدا از این انتخاب ابراز خوشحالی کرد و در بخشی از صحبتهایش هم گلایههایی را از عدم اعتماد به مربیان ایرانی در سالهای گذشته مطرح کرد. او البته درباره شانس قهرمانی ایران در جام ملتها صحبت نکرد و گفت پاسخ به این سوال نیازمند بررسی دقیق و کلیدی است و در آینده در این مورد بحث خواهد کرد.
این گفتوگو را در ادامه میخوانیم:
* در ابتدا میخواهم نظر شما را درباره انتخاب امیر قلعهنویی به عنوان سرمربی تیم ملی بدانم.
من از این انتخاب خوشحالم؛ از اینکه بعد از سالها ما رویکردی به سمت نیروهای خودمان پیدا کردیم و نگاهمان را به سمت این بچهها آوردیم و میخواهیم آنها را باور کنیم و به آنها فضا و شانس بدهیم واقعا من را خوشحال میکند، چون احساس میکنم که در این زمینه در طول سالها به خیلی از ما ظلم شد و الان که میبینم این نگاه در حال ترمیم است، خیلی خوشحالم.
* در یک مصاحبه گفته بودید امیر قلعهنویی از مورینیو بهتر است و حالا ایشان به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شدهاند. همچنان روی این صحبتتان هستید؟
موضوع آن بخش از مصاحبه درباره این بود که محیط چقدر میتواند روی پیشرفت استعدادها نقش داشته باشد و در حوزه مربیگری هم محیط خیلی تاثیرگذار است. برای مثال آقای مورینیو در پرتغال به دنیا آمده و استعداد او را دیدهاند و به عنوان یک مترجم او را کنار سر بابی رابسون گذاشتند؛ مورینیو سه سال آنجا بود و تجربیات زیادی کسب کرد و سپس تیم پورتو را به او دادند. در واقع چون استعداد داشت به او اعتماد کردند و او هم توانست قهرمان شود و به آقای مورینیو تبدیل شد. اما اینجا مربیان ما هر چه که هستند، خودشان هستند و اینطور نیست که ما برای پیشرفت آنها بستری فراهم کنیم. ما آنها را رها میکنیم و اگر خودشان سمت علم رفتند که رفتند اما اگر تشخیص دادند که باید شلوغ کنند تا ببرند، شلوغ میکنند. این محیط کاملا رها است و بنابراین من میگویم مربیای که توانسته در این محیط موفق باشد و آن تعداد جام بگیرد، میتواند ظرفیتهای بسیار بالاتری داشته باشد و اگر او هم در آن محیط بود، میتوانست از آن شخص بهتر باشد.
* با این شرایط اگر بخواهید سطح دانش فنی آقای قلعهنویی را با مربیان خارجی که ممکن بود به ایران بیایند مقایسه کنید، چه نظری دارید؟
مربیگری به طور کلی حاصل سه پارامتر است؛ کاریزما، علوم مربیگری و تجربه. این سه پارامتر میتواند کمک کند که شما مربی خوبی باشی. شما اگر حتی یکی از این سه مورد هم داشته باشی میتوانی مربی باشی اما جامع الشرایط نیستی. بنابراین شما خیلی از مربیان خارجی را هم میبینید که هر سه پارامتر را ندارند اما میتوانند مربیگری کنند. در واقع ما مربیان کمی در دنیا داریم که هر سه پارامتر را داشته باشند. تجربه چیزی است که خودشان کسب کنند و کاریزما هم به گذشته افراد و شخصیت ذاتی آنها ربط پیدا میکند اما علوم مربیگری کسب کردنی است و اگر در آن نقص داشته باشی، میتوانی با جذب دستیار آن را جبران کنی. برای مثال من در حوزه روانشناسی دانش کمی دارم اما میتوانم یک روانشناس را کنار تیمم بیاورم، میتوانم آنالیزور، مربی بدنساز، مربی یک و دو و سه بیاورم تا آنها کمبود من را پوشش بدهند. الان هم میگویم اینها مواردی نیست که بخواهیم در آن از بچههای خودمان چشمپوشی کنیم. ما باید آنها را باور کنیم. در گذشته خارجیهایی آمدهاند که این سه فاکتور را نداشتند اما کارشان را انجام دادهاند؛ بنابراین ما الان هم میتوانیم ترکیبی را در تیم ایجاد کنیم که همپوشانی کند و در نهایت یک چیز جامع الشرایط شود.
* در واقع شما فکر میکنید این سه پارامتر در آقای قلعهنویی وجود دارد یا خیر؟
ایشان پارامتر کاریزما را تا حد خیلی زیادی دارد و از نظر تجربه هم الان زمان آن بود که سرمربی تیم ملی شود؛ ۱۵ سال قبل برای ایشان زود بود و آن زمان هم خود ایشان را سوزاندند و هم فوتبال تیم ملی را. الان آقای قلعهنویی در اوج تجربه است و مطمئن باشید تصمیمات او خیلی پختهتر از آن زمان خواهد بود. در حوزه علوم مربیگری هم ایشان تلاشهای زیادی داشته اما همانطور که عرض کردم میتواند از دستیارهای قوی هم استفاده کند که حرفی برای گفتن باقی نماند.
* فکر میکنید آقای قلعهنویی بهترین انتخاب برای تیم ملی بودند؟
من سه گزینه داشتم که فکر میکنم هر سه هم خوب بودند. آقای قلعهنویی، آقای دایی و آقای گلمحمدی.
* اگر خودتان تصمیمگیرنده بودید، چه کسی را انتخاب میکردید؟
الان نمیخواهم در این زمینه صحبت کنم. شاید هم انتخابم همین آقای قلعهنویی بود اما نمیخواهم در این باره حرفی بزنم.
* در حال حاضر مهمترین سوالی که پیش میآید این است که ما با آقای قلعهنویی چقدر برای قهرمانی در جام ملتهای آسیا شانس داریم و این موضوع به چه عواملی بستگی دارد؟
این سوال، بسیار کلیدی است و اصلا نباید انتظار داشته باشید که بتوانم فی البداهه به آن پاسخ بدهم. من در این مورد جمعبندی خواهم داشت و در آینده صحبت خواهم کرد، به این دلیل که پارامترهای مختلفی لازم است و من بابت جواب به این سوال، خودم را متعهد میدانم.
* یکی از مشکلاتی که وجود دارد این است که در کشور ما همیشه اعتماد کمتری به مربیان داخلی وجود داشته و از طرف دیگر اغلب، خواستههای مربیان خارجی برآورده میشود اما در مورد مربیان ایرانی اینطور نیست.
همینطور است. اینکه ما جنس ایرانی را قبول نداریم، تبدیل به یک فرهنگ در افکار عمومی شده است. این موضوع از دیرباز در تاریخ ما وجود داشته و چیزی نیست که به این زودی از بین برود. برای مثال شما دو جنس را کنار هم بگذارید و بگویید این ایرانی است و آن یکی خارجی؛ حتی اگر جنس ایرانی بهتر باشد، توده مردم جنس خارجی را انتخاب میکنند. اینها به فرهنگ وصل است. اینکه مربیان ما در طول این سالها حمایت نشدهاند، یک واقعیت خیلی تلخ است. مثلا اگر یک خارجی میآمد تمام برنامههایش را اجرا میکردند، چون پول او سنگین بود و نباید اجازه میدادند او ناراحت شود اما بچههای خودمان سعی میکردند با مشکلات کنار بیایند. برای مثال من یادم هست که زمان آقای دهداری، آقای مناجاتی، آقای مایلی کهن و حتی زمان آقای پروین وضعیت اردوی ما چطور بود؛ من همه اینها را دیدم و این یک واقعیت آزاردهنده است که حمایتی که در این مسئولیت سنگین و پرچالش از نیروهای خودمان میشود، خیلی کمتر است اما من امیدوارم در این ۹ ماه حمایت خوبی صورت بگیرد تا ببینیم که بچههای خودمان شایستگی دارند.
* در ابتدای صحبتهایمان اشاره کردید که در این سالها ظلم زیادی به مربیان ایرانی شده است. شما از اینکه طی این سالها به مربیهای داخلی اعتماد نشده، دلخور هستید؟
این دلخوری خیلی خیلی عمیق است. من نمونههای زیادی دارم که چه ظلمهایی به فوتبال کشور و جامعه مربیان شده است؛ بعضی از این مصداقها درباره خودم است و بعضی در مورد بچههای دیگر. واقعا نمونههای زیادی دارم که در طول این سالها، اینها نادیده گرفته شدهاند و هیچ فضایی در اختیارشان قرار نگرفت. در شرایطی که این فضا و شانس را به متوسطترین مربیان خارجی دادند، وقتی به بچههای خودمان میرسیدند، سعی میکردند ایرادات مختلفی بگیرند. چه در حوزه تیم امید و چه در حوزه بزرگسالان، این گلایه و ناراحتی خیلی عمیق است.
* نمونهای وجود دارد که خیلی پررنگ باشد و بتوانید مثال بزنید؟
الان نمیخواهم این مسائل را باز کنم. در حال حاضر یکی از بچههای خوب ما مربی شده و نمیخواهم به گلایههای سالهای قبل برگردم.
* چند روز بعد اولین اردوی تیم ملی آغاز میشود و خیلی زود هم اولین بازی دوستانه برگزار خواهد شد. فکر میکنید چطور میتوان قدم اول را محکم برداشت تا در ابتدای مسیر، اعتماد لازم شکل بگیرد؟
من در جایگاهی نیستم که در این باره صحبت کنم و خود مربی باید در این مورد برنامهریزی کند؛ اینکه چطور کارش را شروع کند و چطور با اجتماع و رسانهها و تیم و بازیکنانش ارتباط برقرار کند، اینکه چطور تیمش را برای آینده و اردوها و بازیهای تدارکاتی و آمادهسازی تیم برای روز موعودی که ۹ ماه بعد است، آماده کند. اینها مسائلی است که خود مربی باید انجام بدهد و کار ما این است که در این ۸-۹ ماه، نگاه حمایتی داشته باشیم تا بچهها بتوانند خودشان را در محیط خوبی آماده کنند.
* این مدت، زمان کافی و خوبی برای یک سرمربی محسوب میشود؟
واقعا نیست؛ به خصوص که ما پیرترین تیم جام جهانی را داشتیم و میگوییم باید تغییر نسل هم بدهیم. در صورتی که تغییر نسل یک کار زمانبر است و در کوتاه مدت غرامت دارد. ما مجموعا ۸-۹ ماه وقت داریم و باید حق بدهیم که تمام نگاهها روی نتیجهگیری در جام ملتها باشد. اگر قرارداد، چهار ساله بود، ما باید انتظاراتمان را بیشتر میکردیم و میگفتیم هم باید در نسل بازیکنان و هم در شیوه بازی تغییرات عمده انجام شود اما در ۹ ماه باید همه عوامل را به کار بگیریم تا در جام ملتها نتیجه بگیریم.
منبع: ورزش 3
کلیدواژه: مجید جلالی سرمربی امیر قلعه نویی آقای قلعه نویی سرمربی تیم ملی بچه های خودمان مربیان ایرانی مربیان خارجی جام ملت ها داشته باشی سه پارامتر سال ها برای مثال بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.varzesh3.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ورزش 3» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۲۰۷۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تحلیل عباس عبدی از اعتراضات دانشجویی در آمریکا: از این تنور نانی برای اصولگرایان محترم پخته نمیشود، بهتر است فکر دیگری کنند
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، آنگونه که جماران روایت کرده، عباس عبدی تحلیلگر مسائل سیاسی در کانال تلگرامی خود نوشت:
روز گذشته ساعت ۱۲ خانم خبرنگاری از فارس تماس گرفت و در خواست مصاحبه در باره اعتراضات دانشجویی آمریکا را داشت. گفتم پاسخهای من برای فارس مفید فایده نیست و شاید هم چاپ نکنید. در هر حال با اصرار ایشان گفتم سوالات را بفرستند. چون فرصت پاسخ مکتوب دادن نداشتم و ایشان هم عجله داشتند، من هم صوتی پاسخ دادم. بطور معمول شرط من این است که متن را برگردانند تا در حد مناسب ویرایش ادبی و محتوایی کنم در ویرایش معمولا نکاتی را تعدیل و اضافه و به لحاظ ادبی اصلاح میکنم.
ایشان در ساعت ۲۰:۴۲ متن موردنظر خود را فرستادند و چون عجله داشتند من هم ویرایش سریعی انجام داده و ارسال کردم. ولی چون دیدم منتشر نشد در ادامه ویرایش بهتری انجام دادم و تاکید کردم که این منتشر شود که تایید کردند و گفتند روز یکشنبه منتشر میشود. آنان ویرایش اولیه را منتشر کردند. تیتری انتخاب کردند که نقلقول مستقیم است در حالی که در متن نیست بلکه عکس آن را گفتهام.
در اینجا دو تیتر انتخابی خودم را با متن نهایی به همراه گزارش منتشر شده فارس تقدیم میکنم. این آخرین گفتگوی من با فارس خواهد بود مگر این که هر دو ایراد یعنی تیتر و متن را اصلاح کنند. هر زمان به اصول حرفهای انتشار گفتگوها پایبند شدند میتوان گفتگو کرد.
البته از خبرنگار محترم پرسیدم: «ممکنه بفرمایید من در کجای گفتگو گفتهام موضوع حادی نیست؟
پاسخ دادند:
آقای عبدی بزرگوار شما همون پاراگراف اول خط دوم و سوم چنین چیزی فرمودید منم چیزی که شما گفتید رو منتشر کردم نه چیز دیگه» داوری درباره صحت این ادعا هم به عهده خوانندگان محترم.
ضمنا سوالات را همانطور که فرستادند یکجا و در ابتدا میآورم.
سوالات:
۱-با توجه به اتفاقات آمریکا و همچنین اروپا از جمله فرانسه و آلمان تحلیل شما در مورد بازداشت اساتید و دانشجویان چیست؟
۲- با توجه به اینکه از غرب و دانشگاههای آمریکا و اروپا تبلیغات مثبتی می شد ولی اکنون می بینیم استاندارد دوگانه در مورد دانشگاه های انجا و ایران اعمال میشه، نظر شما چیست؟
۳- اگر این اتفاقات در ایران می افتاد شما به عنوان یک استاد دانشگاه چه تحلیلی داشتید؟
ویراست نهایی بنده:
اولین نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که چرا اعتراضات دانشجویی شکل میگیرد؟ این گونه اعتراضات منحصر به کشور آمریکا نمیشود و در کشورهای دیگر هم هست اکنون به اروپا هم رسیده است. چرا دانشجویان در یک مقطع زمانی به صورت جدی دست به اعتراضاتی می زنند که به طبع باعث به وجود آمدن مشکلاتی هم برای خودشان میشود؟
به دلیل این که برخی نهادهای سیاسی مانند انتخابات، احزاب و حتی رسانهها، غیرکارکردی میشوند. زمانی که این نهاد ها از کارکردهای واقعی خودشان دور میشوند و به نوعی دچار بنبست و فساد سیاسی میشوند، جامعه از طریق دانشگاهها واکنش نشان میدهد. در واقع دانشگاهیان اولین گروهی هستند که خط شکنی میکنند زیرا چندان وابستگی و تعلق سیاسی مانند دیگران به ادامه و حفظ وضعیت موجود ندارند.
دانشگاهیان وارد میدان میشوند و دست به اعتراض میزنند. این اعتراضات از دو حالت فراتر نمی رود، یکی اعتراضات خیلی عمیق و جدی است و پیگیری می شود و به نتیجه میرسد و از طریق اصلاحات تغییرات جدی در جامعه ایجاد می کند، به عنوان مثال اعتراضات دانشجویان آمریکا به جنگ ویتنام که بسیار هم موثر واقع شد و آغازی بود برای پایان جنگ ویتنام. اعتراضات عادی که با همراهی کافی نباشد، زود تمام میشود.
وجدان بیدار جامعه در دانشگاه است و هنگامی که نهاد های سیاسی قفل کنند دانشگاهیان وارد میدان می شوند و این قفل را می شکنند و جامعه را وارد مسیر دیگر میکنند، البته تمام این اتفاقات به شرطی رخ میدهد که برخی نهاد های دیگر کم و بیش استقلال خود را حفظ کرده باشند، مثلا در ایالات متحده آمریکا سه نهاد وجود دارد که این سه نهاد به نسبت بقیه نهادها محبوب و استقلال خود را حفظ کردهاند.
اولین نهاد دستگاه قضایی و دیوان عالی آمریکا است این دستگاه استقلال و اعتبار خود را نزد مردم دارد حتی در مواردی که شش نفر از آنان جمهوری خواه بودند باز هم علیه ترامپ رای دادند. البته استقلال هیچگاه صفر و صدی نیست همیشه یک نوع انحرافاتی در این موارد مشاهده می شود اما بهرحال فهم عمومی و اعتماد مردم بسیار حائز اهمیت است.
دومین نهاد بانک مرکزی است. مسئله اعتبار بانک مرکزی در جهان مسئله بسیار مهمی محسوب می شود و بانک مرکزی باید معتبر باشد، در ایالات متحده آمریکا بانک مرکزی اعتبار لازم را دارد. بانک مرکزی در آمریکا مانع سیاست های تورم زا، مشکل آفرین و فساد آوری است که معمولا در سیستم های دولتی وجود دارد. سومین نهاد نیز ارتش است.
این سه نهاد محبوبیت، اعتبار و کارکرد خود را دارند. زمانی که این سه نهاد استقلال دارند، و در مقابل نهادهای سیاسی و بطور مشخص احزاب ( جمهوریخواه و دموکرات)، مجلس نمایندگان، مجلس سنا، دولت و رسانه ها دچار فساد و انحراف شوند جامعه قفل می شود و وقتی که جامعه قفل شود وجدان بیدار جامعه از طریق اعتراضات دانشجویان خود را نشان میدهد و فضا را تغییر میدهد.
اعتراضات ادامه پیدا میکند تا یک تغییر و تحول متناسبی در جامعه اتفاق بیفتد. علت اصلی اعتراضات در آمریکا حمایت سیاسی و مالی از اسرائیل است، به دلیل نفوذی که اسرائیل در دو قوه مجریه و مقننه و رسانه ها دارد، آنها را به انحراف کشانده و منابع مالی ایالات متحده را به سمت خود جذب و سیاست ایالات متحده آمریکا را تابع خود کرده است، و در نتیجه مردم به این شرایط معترض هستند، مخصوصا نسل جوان که با کمک شبکه های اجتماعی به استقلال رسانه ای نیز رسیده اند در حال مقابله با این شرایط و اسرائیل هستند.
این فرایند اعتراضات دانشجویی موقت است تا زمانی که به نتیجه برسد و کارکرد نهاد های سیاسی متناسب با خواست عمومی شود. این اعتراضات در همه جای دنیا با اهداف مشخص صورت می گیرد اعتراضات دانشجویی و دانشگاهی از این منطق تبعیت میکنند.
بازداشتها هم در ابتدا اتفاق میافتد و چیز عجیبی نیست. دانشجویان را دستگیر میکنند و به مقر پلیس انتقال میدهند و بعد هم آزاد میکنند و به دادگاه میفرستند. دادگاه های آمریکا نیز استقلال کافی دارند و دانشجویان میتوانند در دادگاه از وکلا کمک بگیرند. زمانی که دانشجویان دست به اعتراض می زنند برای زندان، دستگیری و دادگاه آمادگی و آگاهی نسبی دارند.
اگر دانشجویان مجوز اعتراض گرفته باشند که اصلا مشکلی برای دانشجویان پیش نمیآید اما اگر مجوز نگرفته باشند اعتراض کرده باشند باز هم خیلی جدی نیست مگر اینکه تخلفی صورت گرفته باشد در این صورت پلیس ورود می کند. مسأله اصلی دادگاه است. و الا پلیس همه جا کمابیش درگیر میشود. ضمنا آنجا کسی را برای فیلمبرداری و انتشار این درگیریها بازداشت نمیکنند. حتی به آن دختر خانمی که فیلم خشونت جرج فلوید را گرفت جایزه دادند.
هیچ استاندارد دوگانه ای وجود ندارد این محصول ذهن اصولگرایان است، اگر در ایران نیز همین شرایط برقرار شود کسی نسبت به آن معترض نمی شود.
اول باید اجازه دهند که مردم به هر چیزی که میخواهند در چارچوب قانون اعتراض کنند و اگر هم بدون مجوز اعتراض کردند نهایتا پلیس دستگیر و به دادگاه منتقل میکند اما به شرطی که دادگاه مستقل عمل کند. اگر دادگاه مستقل عمل کند اساسا هیچ استاندارد دوگانهای وجود ندارد. استاندارد دوگانه متوجه کسانی است که به این حد از تقابل در آنجا اعتراض میکنند ولی از اقدامات تندتر و عجیب در اینجا دفاع میکنند.
آنچه که در غرب به آن اعتراض می شود این نیست که چرا دانشجویان و استادان را دستگیر میکنید و به دادگاه میبرید زیرا آنها آمادگی اینها را دارند چون فکر میکنند قانون حاکم است و نهایتا باید در مقابل قانون پاسخگو باشند اما در اینجا هیچ کدام از اینها اتفاق نمی افتد.
در غرب نیز یک سری مشکلات وجود دارد و دانشجو ها نیز اعتراض میکنند اما تفاوت این است که در آنجا و در نهایت خودشان را با این مسائل و خواست عمومی تطبیق می دهند، متحول می شوند و بهبود پیدا میکنند. در غرب زمانی که دانشجو اعتراض میکند به او اتهام هایی مانند اینکه از ایران پول گرفتهاید تا اعتراض کنید نمیزنند اما در ایران زمانی که دانشجو دست به اعتراض می زند هزار اتهام به او می زنند. در اعتراضات سال گذشته تعداد زیادی از دانشجویان مجروح شدند. پروندههای انضباطی دارند در سابقه آنان ثبت و ضبط میشود. ولی در آنجا کلینتون یکی از همین دانشجویان معترض جنگ ویتنام بود بعدا هم رییسجمهور شد.
اصولگرایان نباید کار خودشان را با کشور دیگری مقایسه کنند. این موضوع ها هیچ ارتباطی بهم ندارد. چرا کارهای خوب آنها را نمی گویید اینکه آنها را دستگیر میکنند و فورا به دادگاه انتقال می دهند، چرا در کشور ما این کار را انجام نمی دهند.
بنابراین عده ای در ایران به دنبال توجیه کارهای خودشان هستند و این بدتر از هر چیز دیگر است. درحال حاضر هم کسی در ایران جرئت ندارد نسبت به چنین موضوعاتی اعتراض کند حتی اگر من نسبت به آن موضوع اعتراضی نداشته یا حتی موافق باشم اما به دیگران حق اعتراض میدهم.
اخیرا آمریکا به اسرائیل کمک مالی کرده است و بخشی از اعتراضات به همین موضوع برمیگردد. موضوع کمک مالی آمریکا به اسرائیل به صورت شفاف در مجلس آمریکا تصویب شد و آمریکاییها هم به درستی اعتراض میکنند که ما خودمان فقیر هستیم چرا پول هایمان را به اسرائیل میدهید.
آیا در ایران کسی میتواند چنین اعتراضی کند؟ قطعا نمیتواند. من نمیگویم به دیگران کمک کنیم یا نکنیم بعضا با برخی کمکهای خارجی موافق هم هستم ولی بحث در این موضوع است که قرار نیست همه عین من یا شما فکر کنند و چنین مقایسه.ای از اساس باطل است و به نفع شما هم نیست.
در خصوص اینکه اگر چنین اتفاقاتی در ایران رخ دهد، چنین اتفاقاتی در ایران رخ نمیدهد و سرکوب می شود. اگر مجموعهای از افراد بخواهند درباره یک موضوع اساسی بطور عملی اعتراض یا اظهار نظر کنند قطعا با عکسالعمل مواجه میشوند و هیچگاه مجاز به آن نخواهند بود حتی درخواست آن هم موجب مشکل خواهد بود.
شرایط باید به گونهای باشد که همه بتوانند حرف خودشان را بزنند و اگر اعتراضی دارند نیز بگویند و اگر خلاف قانون عمل کنند ما هم باید مانند آمریکا عمل کنیم دستگیر شوند از آنها عکس گرفته شود و به دادگاه فرستاده شوند.
این نوع مقایسه ها هیچ کمکی به طرفداران وضع موجود برای توجیه اقداماتشان نمیکند اما نکته مهم اینجاست که در غرب اعتراضات بطور معمول به نتیجه میرسد یعنی افرادی پاسخگو میشوند و تغییر و تحولات اتفاق میافتد چون بالاترین مقامها هم از مردم رای میخواهند پس اگر ببینند مردم اعتراض دارند خودشان وضع را اصلاح می کنند اما در ایران اگر کسی بخواهد اصلاحات انجام دهد فورا رد صلاحیت میشود. از این تنور نانی برای اصول گرایان محترم پخته نمی شود و بهتر است فکر دیگری کنند.
خبر منتشر شده در فارس
عباس عبدی: بازداشت اساتید و دانشجویان در آمریکا و اروپا موضوع حادی نیست
عباس عبدی روزنامه نگار اصلاح طلب با اشاره به اعتراضات دانشجویی در آمریکا و اروپا و ضرب و شتم و بازداشت صدها دانشجو و اساتید گفت:بازداشت اساتید و دانشجویان در آمریکا و اروپا موضوع حادی نیست.
عباس عبدی پژوهشگر اجتماعی، روزنامهنگار اصلاحطلب و فعال سیاسی-اجتماعی در گفت وگو با خبرنگار سیاسی باشگاه خبرنگاران توانا در خصوص اعتراضات دانشجویان در آمریکا و اروپا و بازداشت اساتید و دانشجویان اظهار داشت :اولین نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که چرا اعتراضات دانشجویی شکل میگیرد؟ این گونه اعتراضات منحصر به کشور آمریکا نمیشود و در کشورهای دیگر هم هست اکنون به اروپا هم رسیده است. چرا دانشجویان در یک مقطع زمانی به صورت جدی دست به اعتراضاتی می زنند که به طبع باعث به وجود آمدن مشکلاتی هم برای خودشان میشود؟
وی با بیان اینکه به دلیل که برخی نهادهای سیاسی مانند انتخابات، احزاب و حتی رسانهها، غیرکارکردی میشوند. زمانی که این نهاد ها از کارکردهای واقعی خودشان دور میشوند و به نوعی دچار بنبست و فساد سیاسی میشوند، جامعه از طریق دانشگاه ها واکنش نشان می دهد، افزود: در واقع دانشگاهی ها اولین گروهی هستند که خط شکنی میکنند زیرا چندان وابستگی و تعلق سیاسی مانند دیگران به ادامه وحفظ وضعیت موجود ندارند.
این فعال سیاسی افزود: دانشگاهی ها وارد میدان می شوند و دست به اعتراض می زنند . این اعتراضات از دو حالت فراتر نمی رود ، حالت اول اعتراضات خیلی عمیق و جدی است و پیگیری می شود و به نتیجه می رسد و از طریق اصلاحات تغییرات جدی در جامعه ایجاد می کند ، به عنوان مثال اعتراضات دانشجویان آمریکا به جنگ ویتنام که بسیار هم موثر واقع شد و آغازی بود برای پایان جنگ ویتنام.
عبدی ادامه داد: وجدان بیدار جامعه در دانشگاه است و هنگامی که نهاد های سیاسی قفل میکنند دانشگاهیان وارد میدان می شوند و این قفل را می شکنند و جامعه را وارد یک مسیر دیگر می کنند ، البته تمام این اتفاقات به شرطی رخ میدهد که برخی نهاد های دیگر کم و بیش استقلال خود را حفظ کرده باشند ، مثلا در ایالات متحده آمریکا سه نهاد وجود دارد که این سه نهاد به نسبت بقیه نهاد ها محبوب و استقلال خود را حفظ کرده اند .
وی در ادامه در خصوص نهاد های مستقل در آمریکا اینگونه اظهار نظر کرد: اولین نهاد دستگاه قضایی و دیوان عالی آمریکا است این دستگاه استقلال و اعتبار خود را نزد مردم دارد حتی در مواردی که شش نفر از آنان جمهوری خواه بودند باز هم علیه ترامپ رای صادر کردند . البته استقلال هیچگاه صفر و صدی نیست همیشه یک نوع انحرافاتی در این موارد مشاهده می شود اما بهرحال فهم عمومی و اعتماد مردم بسیار حائز اهمیت است .
این فعال سیاسی-اجتماعی افزود: دومین نهاد بانک مرکزی است . مسئله اعتبار بانک مرکزی در جهان مسئله بسیار مهمی محسوب می شود و بانک مرکزی باید معتبر باشد ، در ایالات متحده آمریکا بانک مرکزی اعتبار لازم را دارد . بانک مرکزی در آمریکا مانع سیاست های تورم زا ، مشکل آفرین و فساد آوری است که معمولا در سیستم های دولتی وجود دارد . سومین نهاد نیز ارتش است.
عبدی اذعان کرد: این سه نهاد محبوبیت، اعتبار و کارکرد خود را دارند . زمانی که این سه نهاد استقلال دارند، و در مقابل نهاد های سیاسی و بطور مشخص احزاب ( جمهوریخواه و دموکرات ) ، مجلس نمایندگان ، مجلس سنا، دولت و رسانه ها دچار فساد و انحراف شوند جامعه قفل می شود و وقتی که جامعه قفل شود وجدان بیدار جامعه از طریق اعتراضات دانشجویان خود را نشان میدهد و فضا را تغییر میدهد.
وی با تاکید بر اینکه اعتراضات ادامه پیدا میکند تا یک تغییر و تحول متناسبی در جامعه اتفاق بیفتد، بیان کرد: علت اصلی اعتراضات در آمریکا موضوع اسرائیل است ، به دلیل نفوذی که اسرائیل در دو قوه مجریه و مقننه و رسانه ها دارد ، آنها را به انحراف کشانده و منابع مالی ایالات متحده را به سمت خود جذب کرده است و سیاست ایالات متحده آمریکا را تابع خود کرده است ، و در نتیجه مردم به این شرایط معترض هستند ، مخصوصا نسل جوان که با کمک شبکه های اجتماعی به استقلال رسانه ای نیز رسیده اند در حال مقابله با این شرایط و اسرائیل هستند .
این فعال سیاسی اصلاح طلب عنوان کرد : این فرایند اعتراضات دانشجویی موقت است تا زمانی که به نتیجه برسد و کارکرد نهاد های سیاسی متناسب با خواست عمومی شود. این اعتراضات در همه جای دنیا با اهداف مشخص صورت می گیرد اعتراضات دانشجویی و دانشگاهی از این منطق تبعیت میکنند.
عبدی با تاکید بر طبیعی بودن روند بازداشت دانشجویان و اساتید، گفت : بازداشتها هم در ابتدا اتفاق می افتد و چیز عجیبی نیست. دانشجویان را دستگیر میکنند و به زندان انتقال میدهند و بعد هم آزاد میکنند و به دادگاه میفرستند. دادگاه های آمریکا نیز استقلال کافی دارند و دانشجویان می توانند در دادگاه از وکلا کمک بگیرند . زمانی که دانشجویان دست به اعتراض می زنند برای زندان ، دستگیری و دادگاه آمادگی و آگاهی دارند .
وی در ادامه با عادی جلوه دادن اتفاقات اخیر در آمریکا و اروپا، اذعان کرد: اگر دانشجویان مجوز گرفته باشند بعد اعتراض کرده باشند که اصلا مشکلی برای دانشجویان پیش نمی آید اما اگر مجوز نگرفته باشند اعتراض کرده باشند باز هم خیلی جدی نیست مگر اینکه تخلفی صورت گرفته باشد در این صورت پلیس ورود می کند. مسأله اصلی دادگاه است. و الا پلیس همه جا کمابیش درگیر میشود.
وی در پاسخ به سوال خبرنگار که گفت با توجه به اینکه از غرب و دانشگاههای آمریکا و اروپا تبلیغات مثبتی میشد ولی اکنون می بینیم استاندارد دوگانه در مورد دانشگاه های آنجا و ایران اعمال میشه، نظر شما چیست، گفت: هیچ استاندارد دوگانه ای وجود ندارد این محصول ذهن اصولگرایان است ، اگر در ایران نیز همین شرایط برقرار شود کسی نسبت به آن معترض نمی شود.
عبدی افزود: اول باید اجازه دهند که انسان ها به هر چیزی که میخواهند در چارچوب قانون اعتراض کنند و اگر هم بدون مجوز اعتراض کردند نهایتا پلیس دستگیرشان میکند و به دادگاه منتقل می کند اما به شرطی که دادگاه مستقل عمل کند.اگر دادگاه مستقل عمل کند اساسا هیچ استاندارد دوگانه ای وجود ندارد. استاندارد دوگانه متوجه کسانی استان که به این حد از تقابل در آنجا اعتراض میکنند ولی از اقدامات تندتر و عجیب در اینجا دفاع میکنند.
وی تاکید داشت : آنچه که در غرب به آن اعتراض می شود این نیست که چرا دانشجویان و استادان را دستگیر میکنید و به دادگاه می برید زیرا آنها آمادگی اینها را دارند چون فکر میکنند قانون حاکم است و نهایتا باید در مقابل قانون پاسخگو باشند اما در اینجا هیچ کدام از اینها اتفاق نمی افتد.
این فعال سیاسی با بیان اینکه در غرب نیز یک سری مشکلات وجود دارد و دانشجو ها نیز اعتراض میکنند اما مشکل اینجاست در آنجا و در نهایت خودشان را با این مسائل و خواست عمومی تطبیق می دهند، متحول می شوند و بهبود پیدا میکنند، افزود: در غرب زمانی که دانشجو اعتراض میکند به او اتهام هایی مانند اینکه از ایران پول گرفته اید تا اعتراض کنید نمی زنند اما در ایران زمانی که دانشجو دست به اعتراض می زند هزار اتهام به او می زنند . در اعتراضات سال گذشته تعداد زیادی از دانشجویان مجروح شدند. پروندههای انضباطی دارند در سابقه آنان ثبت و ضبط میشود. ولی در آنجا کلینتون یکی از دانشجویان معترض جنگ ویتنام بود بعدا هم رییسجمهور شد.
عبدی در ادامه با بیان تندی جبهه اصولگرایان را محکوم به مقایسه نابجا درباره ایران و کشور های دیگر کرد:اصولگرایان نباید کار خودشان را با کشور دیگری مقایسه کنند. این موضوع ها هیچ ارتباطی بهم ندارد .چرا کارهای خوب آنها را نمی گویید اینکه آنها را دستگیر میکنند و فورا به دادگاه انتقال می دهند، چرا در کشور ما این کار انجام نمی دهند.
وی ادامه داد: بنابراین عده ای در ایران به دنبال توجیه کار های خودشان هستند و این بدتر از هر چیز دیگر است . در حال حاضر هم کسی در ایران جرئت ندارد نسبت به موضوعی اعتراض کند حتی اگر من نسبت به آن موضوع اعتراضی نداشته باشم اما به دیگران حق اعتراض میدهم .
این فعال سیاسی- اجتماعی در خصوص دلایل اعتراضات در امریکا گفت: اخیرا آمریکا به اسرائیل کمک مالی کرده است و بخشی از اعتراضات به همین موضوع برمیگردد. موضوع کمک مالی آمریکا به اسرائیل به صورت شفاف در مجلس آمریکا تصویب شد و آمریکایی هم اعتراض میکنند که ما خودمان فقیر هستیم چرا پول هایمان را به اسرائیل میدهید.
عبدی عنوان کرد: آیا در ایران کسی میتواند چنین اعتراضی کند ؟ قطعا نمیتواند. من نمی گویم کمک کنیم یا نکنیم بعضا با برخی های کمک های خارجی موافق هم هستم ولی بحث روی این موضوع است که قرار نیست همه عین من یا شما فکر کنند و چنین مقایسه ای از اساس باطل است و به نفع شما هم نیست.
وی در ادامه در پاسخ به سوال خبرنگار که اگر این اتفاقات در ایران اتفاق می افتاد شما چه تحلیلی داشتید، گفت: چنین اتفاقاتی هرگز در ایران رخ نمیدهد و قطعا سرکوب می شود.اگر مجموعهای از افراد بخواهند درباره یک موضوع اساسی بطور عملی اعتراض یا اظهار نظر کنند قطعا با عکسالعمل مواجه میشوند و هیچگاه مجاز به آن نخواهند بود و حتی درخواست آن هم موجب مشکل خواهد بود.
این فعال سیاسی اصلاح طلب در ادامه در خصوص شرایط مطلوب در ایران اینگونه اظهار نظر کرد: شرایط باید به گونه ای باشد که همه بتوانند حرف خودشان را بزنند و اگر اعتراضی دارند نیز بگویند و اگر خلاف قانون عمل کنند ما هم باید مانند آمریکا عمل کنیم دستگیر شوند از آنها عکس گرفته شود و به دادگاه فرستاده شوند .
عبدی در پایان با تاکید بر اینکه این نوع مقایسه ها هیچ کمکی به وضع موجود برای توجیه اقداماتشان نمیکند، افزود: نکته مهم اینجاست که در غرب اعتراضات به نتیجه می رسد یعنی افرادی پاسخگو هستند و تغییر و تحولات اتفاق می افتد چون بالاترین مقام هم از مردم رای میخواهد پس اگر ببیند مردم اعتراض دارند خودشان وضع را اصلاح می کنند اما در ایران اگر کسی بخواهد اصلاحات انجام دهد فورا رد صلاحیت می شود. از این تنور نانی برای اصول گرایان محترم پخته نمی شود و بهتر است فکر دیگری کنند.
۲۷۲۱۸
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900935